ر ا ه ســــبز

در گستره تاریخ ، اجتماع ، فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و تکنالوژی

ر ا ه ســــبز

در گستره تاریخ ، اجتماع ، فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و تکنالوژی

پالیسی چیست؟

پالیسی واژه انگلیسی بوده که در فقه و قانون بمعنی ) تدبیر) ، در روانشناسی بمعنی  ( خط مشی ) ، در بازرگانی بمعنی ( بیمه نامه ) ودر علوم نظامی بعنی ( روش ) استفاده مشیود.  واما پالیسی  را دانشمندان علوم سیاسی چنین تعریف کرده اند.

Ø     ( ویلیام جنکینز ) در کتاب ( تحلیل سیاستها ) پالیسی را عبارت از مجموعه تصمیماتی میداند که باهم  وابسته بوده و به وسیله احزاب و بازیگران سیاسی به منظور دستیابی به اهداف خاص یا به دست آوردن ابزار مناسب برای دستیابی  به آن اهداف اتخاذ میشود.

Ø     ( کلارک کوجران ) پالیسی را عبارت از فعالیت های حکومت ومقاصد که سبب این فعالیت هاست میداند.

Ø     ( توماس دای ) میگوید: پالیسی عبارت از آن چیزی است که حکومت انجام میدهد یا کنار میگذارد.

Ø     به باور ( ایلویزمالون ) پالیسی در برگیرنده بر نامه های سیاسی برای اجرای طرح هایی به منظور دستیابی به اهداف اجتماعی است.

Ø     ( گای پیترز ) به این عقیده است که که پالیسی مجموعه فعالیت ها حکومتی است که تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی شهروند دارد.

با توجه به تعارف دانشمندان علوم سیاسی و ویژگی هایکه در بالا ذکر شد میتوان پالیسی را به شکل فراگیر چنین تعریف کرد. «مجموعه تصمیمات که به شکل مقررات و دستورات به اجرا در میاید ودارای تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم بالای همه شهر وندان است». پالیسی که تاثیرا مستقیم وقابل ملاحظه در بیشبرد عملکردهای حکومت ویایک سازمان دارد باید دارای ویژگی های ذیل باشد.

1-    صراحت و وضوح: پالیسی باید و اضح و گویاباشد طوریکه برای افراد سطوح مختلیف همان سازمان یا حکومت قابل در ک باشد.

2-    قابلیت اجرا: پالیسی باید طوری طراحی شود که اجرای آن با توجه به توانییها و ویژگیهای بخش ها و واحد های مسئول در همان سازمان یا حکومت امکان پذیر باشد.

3-    انعطاف پذیری: پالیسی باید به گونه تنظیم شود ضمن ایجاد ثبات نسبی در نحوه فعالیت های حکومت با ساز مان با وضعیت های جدید قابل انطباق باشد.

4-    جامعیت: پالیسی با ید به گونه تنظیم شودکه همه جوانب کار را مورد ملاحظه قرا داده و پاسخ گوی همه شرایط و حالات پیش بینی شده باشد.

5-    هماهنگی: اجزای پالیسی باید باهم هماهنگ باشند طوریکه همه واحدهای ذیربط به طر هماهنگ در جهت تحقق اهداف برنامه ، هدایت کند.

6-    مستدل بودن: پالیسی باید بر مبنای اطلاعات صحیح مرتبط اتخاذ شود.

خاستگاه زبان پارسی دری ( بخش دوم و پایانی)

 

دیدگاه پروفیسور دکتر محمد حسین یمین در ارتباط به خاستگاه و منشای زبان پارسی دری استاد پس از بررسی و تحلیل مرحله کهن و میانه زبان‌های آریانی در کتاب «تاریخچه زبان پارسی دری»، به خاستگاه و منشای تحول زبان پارسی دری، می‌پردازد. 

درباره، مستند و مستدل از زبان پارسی دری، شناخت علمی ارایه می‌کند. ایشان از نخستین کسانی است که شناخت زبان پارسی دری را بر مبنای واقعیت عناصر زبانی و تاریخی، تدوین کرده است. بنابراین، بایست این حق تقدم برای تحقیقات استاد، در پژوهش‌های بعدی زبان پارسی دری در نظر گرفته شود.

طوری که اشاره شد، استاد زبان اوستایی را مبنای تحول بعدی زبان‌های آریانی می‌داند و زبان پارتی را در مرحله بعدی، جانشین عمده زبان اوستایی می‌داند. خاستگاه و موقعیت هر دو زبان را در شرق آریانا تثبیت می‌کند.

زبان پارسی دری را در تداوم زبان اوستا و زبان پارتی، قرار می‌دهد که پس از تحول زبان پارتی در شرق، مرحله پیدایش و رواجش را سپری کرده و بعد به طرف غرب (ایران امروز) گسترش یافته و لهجه پهلوی ساسانی به میان می‌آید.

ادامه مطلب ...

خاستگاه زبان پارسی دری ( بخش نخست)

 

  

پروفیسور محمد حسین یمین در کتاب «‌تاریخچه زبان پارسی دری» به آرای ایرانیان و مستشرقان در ارتباط به خاستگاه زبان پارسی دری پرداخته و نقد جامعی از این آرا ارایه کرده و نشان داده که آرای مطرح در باره خاستگاه و تحول زبان پارسی دری، از دیدگاه ایرانیان و برخی از مستشرقان، علمی و دقیق نیست. 

از جمله در ارتباط به موقعیت جغرافیایی خاستگاه این زبان و تحولات تاریخی آن. محور بحث این نوشتار پرداختن به دیدگاه و دلایلی است که پروفیسور محمد حسین یمین، در ارتباط به خاستگاه و تحول زبان پارسی دری مطرح کرده

و آن‌چه را که ایرانیان و برخی از مستشرقان به نام «فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی نو» علمی جلوه داده اند، غیر علمی دانسته و مستدل بیان داشته که این نام‌گذاری از نظر تاریخی درست نیست و یک نامگذاری است، ساخته و پرداخته شده.

در ضمن می‌خواهم این مقاله، ادای دینی باشد به زحمات علمی استاد و اندک کوششی باشد، برای توسعة این دیدگاه در باره خاستگاه زبان پارسی دری، و دیگر این که نخستین تدوین‌گر این دیدگاه دکتر استاد محمد حسین یمین است. آرای ایرانیان و مستشرقان در بارة خاستگاه و پیشینة زبان پارسی دری درست است که در جهان معاصر، غربیان پیشتر و بیشتر از ما به تحقیق علوم پرداخته اند. به تحقیقات و دستاوردهایی که در جهان معاصر با آن رو‌به‌رو ایم؛ درکل رنگ و بوی غربی دارد. بنابراین، ذهنیت علمی انسان معاصر، ماهیت غربی دارد.

اما این همه تحقیقات غربیان در زمینه علوم به این معنا نیست که تحقیقات‌شان به طور مطلق درست و خالی از اشتباه باشد. کار غربیان هم اشتباه‌هایش را دارد که بایست به آن پرداخته شده و نتیجة درست ارایه شود.

ادامه مطلب ...

سخنی چند پیرامون نوروز

 

برپای مراسم و وتجلیل جشن ها بیانگر هویت ملی ، فرهنگی  و تاریخی اقوام وملیت ها ست واین جشن ها ، علایق ، سلیقه ها و تعلقات قومی آن دیار را به نمایش میگذارد. نوروز باستان که یکی از سنت های با ارزش سرزمین های آریایی نشین (افغانستان ، تاجکستان ، ایران ...) است یکی از این جشن های میباشد که بخشی از هویت فرهنگی وتاریخی آریائیان را به نمایش میگذارد یعنی عمر این فرهنگ برابر است به درازای عمر اقوام آریایی. نظر به رویات اساطیره آریائیان در در زندگی باستانی خویش دارای دوفصل سرما وگرما بودند که در آغاز این فصل ها جشن برگذار میکردند. یکی از این مراسم که در آغاز فصل سرما برگذار میشد برابر بود با 21 ام میزان (مهرماه) و بنام جشن مهرگان یاد میشد که مسعود سعد سلمان در این مورد گفته است

روز مهر و ، ماه مهر و جشن فرخ مهرگان

مــهر بفزا! ای نگار مــهر چــهر ، مــهربان


وجشن دیگری آنها مصادف بود به نخستین روز های فصل گرما که حال به جشن نورز شهرت دارد. پژوهشگران وسخن پردازان نوروز را به جمشید شهریار بزرگی سلسله پیشدادی نسبت داده و آن را نورزو جمشیدی گفته اند ودر مورد فلسفه نورز روایات مختلف وجود دارد در برخی از منابع آمده است که در این روز چمشید یما نخستین پادشاه آریائیان نیشکر را یافت ومردم از پیدایش نیشکر شگفت زده شدند وجمشید دستور داد تا از شهد آن شکر آماده کنند و بر مردم توزیع کنند از این روز این روز را نوروز یا روز نو نامیدند .  اما در بعضی از منابع آمده است که اهریمن بلای خشکسالی وقحطی را برزمین فرونشاند وباد را از وزش انداخت ونزدیک بود عالم دچار فساد شود چمشید به امر خداوند (ج) بر جنگ با اهریمن پرداخت و در پایان اورا شکست داد و با شکست اهریمن قحطی و خشکسالی از روی زمین دور شد ومردم این روز را روز نو ویا نوروز نامیدند.

مجله فرهنگ آریانا با نقل از گفته های فردوسی شاعر توانای زبان پارسی در مورد نورز چنین نبشته است. « جمشید بعد از یک سلسله اصلاحات اجتماعی، بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز ( روزهرمزد) از فروردین ماه بود. ( هرمزد روز اول فروردین را می گفتند) چون مردم این شگفتی از وی بدیدند جشن گرفتند وآن روز را "نوروز" خواندند »...

ادامه مطلب ...

در امتداد تنهای ...



هنوز منتظرم ...

 

تو آوا های درد آلودم را نشنیدی

گفتم  بمان! نماندی !

رفتی ...

تومرا در تنگنای تنهای هایم

با دل ورشکسته

با دیده های خونین

رها کردی و رفتی ...

اما چرا؟

به خودم دروغ میگویم

میدانم که دیگر برنمی گردی

میدانم که چشمم به راه آمدنت خواهد خشکید

میدانم که در تابوت همین تنهای ها خواهم خوابید

میدانم که نبودنت به پرتگاه نابودی هدایتم میکند

اما چرا؟

به خودم دروغ میگویم

و ...

هنوز منتظرم ...

ادامه مطلب ...

رشد از دیدگاه اسلام


موقعیت روانشناسی در مکتب اسلام

موقعیت روانشناسی در مکتب اسلام یک موقعیت اصولی وکلیدی است. در قرآن مجد در آیه 53 سوره فصلت آمد است « به زودی نشانه های خود را در آفاق ودر نفسهای خود شان به آنها نشان میدهیم تابرایشان روشن شود که پرور دگاری است» .

حضرت علی در تفسیر آیت از آن  دومعرفت (معرفت آفاقی ومعرفت النفس  ) که ذکر شده معرفت به نفس را سود مند تر میداند. علامه طبا طبای دلیل بهتر بودن معرفت به نفس را نسبت به مطا لعه درآیات آفاقی چنین بیان میکند:  « معرفت نفس خالی از اصلاح واصاف واعمال نفس نیست. زیرا درضمن بررسی نفس وابستگی آن به خداوند (ج) روشن میشود وانسان درمیابد که وجود ، حیات ، علم ، قدرت ، شنوای ، بینای واراده او همه متکی به خداوند (ج) است». توجه دقیق به این حقایق موجب انقطاع فر از غیر خدا وتوجه به خداوند (ج) میگردد. درنتیجه به میزان معرفتکه برای بشر امکان پزیر است دست می آبد.

بنا بر عقیده این محقق توجه بر معرفت النفس درصورت قابل قبول اسلام است که مقدمه برای شناسای خداوند (ج) تلقی گردد، درغیر آن صورت اصولا معرفت النفس کامل نخواهد بود. به طو کامل انسان باید نفس خود را نشانه از خداوند بداند وآنرا به عنوان نزدیکترین نشانه های پروردگار نسبت به خد تلقی کند. پیامبر اسلام می فرماید: « هرکس نفس خویش را بشناسد به شناخت خداوند  نیز نایل آمده است» در جای دیگری این شناخت را به عنوان امری وجوبی برای کلیه افراد مطرح می فرماید.

ادامه مطلب ...

بحران مرزی (سرحدی) در این دوره


نویسنده: دکتر صاحبنظر مرادی
تحلیل گران امورتاریخ، با توجه به جریانات سیال سیاسی ناشی از مداخلات استعماری که منجر به جنگ ودرگیری های مسلحانه افغانستان با انگلیس در سال های (1838،1879،1919) گردید، و رخدادهای نظامی در رابطه باتصادمات سرحدی تاریخ معاصر این کشور راپس ازسال1747 عمدتاً به چهار دوره بر شمرده اند. توضیح این مراحل بگونه کرونولوژی در شکل گیری پالسی های دورنمایی آن ها وبحرانات ناشی ازآن اهمیت مهمی دارد.

- دوره توسعه جویی و جهان گشایی افغانستان که از سال 1747/1216 هجری آغاز و تا سال 1800 میلادی ادامه یافته است". درین دوره احمدشاه ابدالی با امکانات نظامی و نفوذ سیاسی ایکه دراختیار داشت، با شعار توحید سیاسی و جغرافیایی خراسان بزرگ تا حدودی مناطق از دست رفته را در اعماق قلمرو هندوستان با فتح سومنات و مرهته ها تا دهلی در چارچوب دولت جدید التاسیس خویش تنظیم نمود، و بعد از مرگ وی فرزندش تیمورشاه به منظور رسیده گی به امور مالیات در چترال، شکارپور، پشاور، بلخ وبدخشان وبخاطر رهایی از دردسروگرفتاری های ناشی از رقابت های سران عشایر وقبایل پشتون، پایتخت را از قندهار به کابل انتقال داد و این شهر را به ترصدگاه امیال بیگانه گان و قرارگاه جنگی در مناسبات بعدی امراء و شهزاده گان افغانی در تبانی با مراکز قدرت منطقوی مبدل نمود.

ادامه مطلب ...

تاجیکان در گذرگاه تاریخ


نوشته شده توسط پروفیسور رســـول رهین، سابق استاد دانشگاه کابل


خـــاســـتگاه واژه تاجیــــک:

در مورد واژه تاجیک و خاستگاه آن کاوشهای فراوانی صورت گرفته است. ولی آنچه بیشترطرف توجه اکثریت پژوهشگران واقع میباشد، اینست که واژه تاجیک نام قبایل «داها» بوده، پارت‌ها و اشکانیان «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده شده اند. برخی دیگر شواهدی دارند که تاجیک نامی است که ترکها بر آریائیان نهاده اند. از آنجا که آریاییان پارسیگوی کلاهی تاج مانند بر سر مینهادند، ایشانرا تاجی ویا تجیگ نامیده اند. گروهی واژه تاجیک را از «تای» اسخراج کرده، هم ریشه با کلمه یونانی «تگاس» به معنای پیشوا و «ددیک» ذکر کرده اند. از ریشه «تژی» زبان سکایی یادآوری گردیده است. بمعنی صفت منسوب به واژه «تاج» نیز آمده است. 



مسلم امراینست که پژوهش اساسی در باره واژه «تاجیک» در نیمه اول قرن ۱۹ از طرف برخی دانشمندان غرب صورت گرفته است. در سال ۱۸۲۳ م. کلاپروت پژوهش پر محتوایی «در مورد مردم بخاراً " انجام داده بود. هرچند این پژوهش بچاپ نرسید ولی بادامه آن ژ. سن مارتن یکی دیگر از پژوهشگران غربی طی مقاله واژه «تاجیک» را بر فارسی زبانانی اطلاق کرد که در فارس (ایران امروزی)، خراسان (افغانستان امروزی) و بخشی از ماوراء النهر (تاجیکستان امروزی) سکونت دارند.

او مینویسد که واژه تاجیک همان نام قبایل «دئی» است که پارتها و اشکانیان بنام «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده می‌شدند. سن مارتن علاوه میکند که هرسه شکل آوایی این نام «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» از نگاه آواشناسی قابل قبول است. پس از این جا چنین برمی آید که پارتها خود را تاجیک می‌نامیدند.

ادامه مطلب ...

لحظه های تنهایی ام



لحظه های نبودنت
گاه تک تک ذرات وجودم
نبودنت را حس میکند
نبودنی که
لحظه های شادیم را
در تنگنای غروب فرومیبرد!

ادامه مطلب ...

هرات پاره ای از تمدن آریانای کهن



تمدن

کلمه تمدن معانی خیلی مختلیف و متفاوت دارد که با جامعه بشری مربوط میشود. کلمه تمدن ازکلمه لا تینی Civis گرفته شده که به معنی شهر نشین بودن یا شهروندان بودن است. کلمه Civis را شکل وصفی اش Civilis میباشد.

کلمه متمدن شدن اساسا به معنی شهرنشین بودن که توسط افراد جاگزین و انتخاب شده و موقعیت قانونی آن جامعه اداره میشود.

در ساده ترین حالت تعریف ادبی کلمه تمدن به معنی یک جامعه ترکیبی وپیچیده است ، از نظر فنی انسان شناسها مفهوم تمدن را درشماری بسیاری مردمانیکه در شهر هازندگی میکنند وغذاوخوراک خودرا از کشاورزی تهیه میکنند ، در جامعه باهم پیوسته بامردمانیکه در گروهای نمادیک زندگی میکنند، در جامعه قبیلوی بامردمانیکه درگروها و محل های کوچک زندگی میکنند، در مردمان وابسته به هم ، بیابان گرد وکوچ کننده که باشکار کردن و جمع آوری مواد غذای زندگی میکنند ونیز در قبیله هایکه باکار کردن در باغ ، تولید گل ، میوه و سبزیجات امرار معاش میکنند این کلمه استفاده میشود.

کلمه تمدن را همچنان بعضی اوقات میتوان در جامعه بشری به صورت کلی اشاره کرد مانند آنچه در جمله های ذیل آمده است « یک جنگ هستوی میتواند تمدن بشریت را محو کند» و یاهم جمله « من خوشحال هستم که پس از هفته ها گم شدن وسرگردانی در میان وحشی ها به سلامتی دوباره به تمدن خود برگردم» .

ادامه مطلب ...

من تاجیکم بعد افغانستانی اما هرگزافغان نخواهم بود


محمد عالم عبدالله سروری

توزیع شناسنامه برای شهروندان یک کشور همانقدر با اهمیت و دارای ارزش است که برای یک مسافر، گذرنامه و روادید مهم پنداشته میشود. اما در افغانستان برعلاوه‏ی این موضوع، توزیع شناسنامه بخاطر مشخص نمودن آمار نفوس کشور از یکشور و تعیین شمار گویشگران زبان های رسمی در افغانستان (فارسی و پشتو) از سوی دیگر، مهم و لازمی پنداشته میشود.

شاید به همین منظور دولت افغانستان مصمم است تا توزیع شناسنامه‏ی معیاری (برقی) را برای اتباع کشور آغاز نماید که این موضوع در جای خود کاریست در خور ستایش، آنهم به شرطیکه از توزیع (عمدی) این شناسنامه ها برای چرکستانی ها (پاکستانی ها) جداً جلوگیری بعمل آید.

اما در کاپی یکی از این شناسنامه ها که در تارنماها ردوبدل میشود، دیده میشود که این شناسنامه ها به زبان های پشتو و انگلیسی نوشته شده است و ملیت اقوام مختلف افغانستانی درآن "افغان" (پشتون) تذکر داده شده است.

ادامه مطلب ...

نگاهی به جهان سوم

برای بار اول مائو سیاست مدار ونظریه پردازچین جها ن معاصر را به سه بخش زیر تقسیم نمود .

1 – دوابر قدرت جهان امریکا و روسیه

2 - کشور های صنعتی وتوسعه یافته ی اروپایی به شمول جاپان 

3 – کشورهای عقب مانده واستعمار زده ی آسیایی ، افریقا یی وامریکای لاتین

این تقسیم بند ی به تحلیل همه جانبه وژرف نیاز دارد که دراین نبشته به آ ن می پردازیم. درگذشته ها ملت ها واقوام  برتری وسروری خودرا بایک دیگر برمبنای فرهنگی می سنجیدند. تقسیم یونانی ها جهان را به یونانی وخارجی ها، ازرومی ها به متمدن وبربر واز چینی ها به چینی ها  وبیرون ازچین ، همه وهمه  جنبه فرهنگی داشت. به همین گونه تقسیم عیسوی ها به مومن وکافر وازمسلمان ها به اسلام کفر نیزبراساس فرهنگی ودارای معنوی بود.

ادامه مطلب ...

پیـــدایش قبـــایل افغـــان (پشـــتون) درخراســـان


دکتر صاحبنظر مرادی

ازشگفتی های تاریخی خراسان بزرگ، یکی هم ورود تدریجی “قبیله” های پشتون دراساس مناسبات تنگاتنگ عشیره ای وقبیلوی وره یافتن آنها به سلطه سیاسی درتاریخ معاصرآن درقرن هجدهم میلادی می باشد. آنسان که منابع تاریخی اذعان می دارند، حضوراجتماعی، فرهنگی وتاریخی این قبایل درمیان ده ها قوم وقبیله دیگردرسرزمین خراسان بزرگ پیش ازقرنهای چهاردهم وشانزدهم به قول ادرسی مورخ عرب کم رنگ جلوه می کند.

براساس رخداد های اجتماعی وتاریخی برای اولین بار حاکمیت آن ها درین جغرافیا درپی رقابت های منطقوی دولت های همسایه وپایان اقتدار نادرافشار خراسانی شکل گرفت. با توجه به ناهم خوانی های تاریخی درزمینه تکامل اجتماعی درموجودیت نظام قبیلوی مسلط درمیان ایشان، با دستیابی به اقتداردولتی درقندهاردرسال1747 درپی حملات احمدشاه ابدالی موسس اقتداردودمانی آن ها درپهنای هندوخراسان، دست به قبضه نمودن حاکمیت های سیاسی محلی واحمال قدرت برمسکونان وطوایف هم جوار که سال ها وسده قبل ازآنها از مرحله مناسبات زنده گی قبیله ای گذشته اند؛ زدندوباقرارگرفتن درمسند قدرت وبه کارگیری خصایل وسلیقه های قبیلوی بن بست هاوچالش های اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی رابروی اقوام همزیست وهم جوارشان مسبب گردیدند.

ادامه مطلب ...

تربیت اخلاقی


تربیت

تربیت در جریان زندگی انسان نقش مهم و اساسی دارد. ارائه یک تعریف جامع و مانع از تربیت قدری مشکل به نظر میرسد. به همین دلیل اغلب کسانی که در این راه تلاش کرده یا می کنند ، بالاخره یا به تعریف تجویزی یا قیدی از تربیت روی می آورند و یا مانند فلاسفه پیرو مکتب تحلیل زبان به جای تعریف معین از تربیت به تحلیل و تبیین مفهوم آن با توجه به مصادیق می پردازند.

ادامه مطلب ...

آیا با نام و شخصیت محمد گل مومند آشنایی دارید؟


منبع: نوشته یی از همایون بهأ

محمد گل مومند فرزند برگد خورشید خان ، متعلق به قبیله ی شینوار ننگرهار بود که در زمان زمامداری نادر بحیث نائب الحکومه مزارشریف (قطغن) ایفای وظیفه مینمود. 

ادامه مطلب ...

شبکه های بی سیم (Wireless)

Wireless (شبکه بی سیم) به تکنولوژى ارتباطى اطلاق مى شود که در آن از امواج رادیویى  (radio waves)، infrared   و مایکروویو (micro wave) ، به جاى سیم و کیبل، براى انتقال سیگنال بین دو دستگاه استفاده شود. از میان این دستگاه ها مى توان پیغام گیرها (Message receivers) ، تلفن هاى همراه ، کامپیوتر هاى قابل حمل (Portable computers) ، شبکه هاى کامپیوترى (Computer networks) ، دستگاه هاى مکان یاب   (GPS) ، سیستم هاى ماهواره اى و PDA ها را نام برد.

ادامه مطلب ...

آموزش وپرورش از دید گاه امانوئل کانت

مروری به زندگی نامه کانت

امانوئل کانت دانشمند ، سیاست مدار، فلیسوف ونظریه پردازی اروپای درسال ۱۷۲۴ در شهر کوینگسبرگ  آلمان در یک خانوده مسیحی به دنیا آمد و او از مهم‌ترین اندیشمندان اروپایی بود. خانواده او نه فرزند داشتند و او فرزند چهارم آنان بود. او در سن هشت سالگی به اصرار پدر به دست کشیشی به مدرسه کوینگسبرگ رفت وتا دوره دانشگاه در این مدرسه سخت و خشک مذهبی درس خواند. او بعد از چند سال تدریس خصوصی به دانشگاه رفت و شروع به سخنرانی‌های متعدد نمود. در این سالها کتابهایی در زمینه ریاضیات و دینامیک نوشت و منتشر کرد. پس از انتشار کتابهایی در زمینه کیهان‌شناسی به فلسفه روی آورد.

ادامه مطلب ...

نیم نگاهی به تاریخ وفلسفه نامگذاری بدخشان

بدخشان که اکنون یکی ازاستانهای افغانستان است در سابق محل بود در اطراف رود آموکه در سال 1885م بین روسیه تزاری وبریتانیا کبیر به دوبخش تقسیم گردید یکی به مرکزیت شهر فیض آباد به امارت افغانستان پیوست ودیگری تحت نام بدخشان روسیه وبعداﱢ منطقه خودگردان بدخشان شوروی به روسیه تعلق گرفت.

ادامه مطلب ...