ر ا ه ســــبز

در گستره تاریخ ، اجتماع ، فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و تکنالوژی

ر ا ه ســــبز

در گستره تاریخ ، اجتماع ، فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و تکنالوژی

هرات پاره ای از تمدن آریانای کهن



تمدن

کلمه تمدن معانی خیلی مختلیف و متفاوت دارد که با جامعه بشری مربوط میشود. کلمه تمدن ازکلمه لا تینی Civis گرفته شده که به معنی شهر نشین بودن یا شهروندان بودن است. کلمه Civis را شکل وصفی اش Civilis میباشد.

کلمه متمدن شدن اساسا به معنی شهرنشین بودن که توسط افراد جاگزین و انتخاب شده و موقعیت قانونی آن جامعه اداره میشود.

در ساده ترین حالت تعریف ادبی کلمه تمدن به معنی یک جامعه ترکیبی وپیچیده است ، از نظر فنی انسان شناسها مفهوم تمدن را درشماری بسیاری مردمانیکه در شهر هازندگی میکنند وغذاوخوراک خودرا از کشاورزی تهیه میکنند ، در جامعه باهم پیوسته بامردمانیکه در گروهای نمادیک زندگی میکنند، در جامعه قبیلوی بامردمانیکه درگروها و محل های کوچک زندگی میکنند، در مردمان وابسته به هم ، بیابان گرد وکوچ کننده که باشکار کردن و جمع آوری مواد غذای زندگی میکنند ونیز در قبیله هایکه باکار کردن در باغ ، تولید گل ، میوه و سبزیجات امرار معاش میکنند این کلمه استفاده میشود.

کلمه تمدن را همچنان بعضی اوقات میتوان در جامعه بشری به صورت کلی اشاره کرد مانند آنچه در جمله های ذیل آمده است « یک جنگ هستوی میتواند تمدن بشریت را محو کند» و یاهم جمله « من خوشحال هستم که پس از هفته ها گم شدن وسرگردانی در میان وحشی ها به سلامتی دوباره به تمدن خود برگردم» .

کانون های تمدن بشری

هزاران سال سپری شد تا انسانها از حالت نیمه برهنه و متوحش بیرون آمدند و به ساختن مسکن بی پر دازد. این تحول در بسیار موارد باکندی وبا کاستی خاصی همرا بوده و در اکثر نقات جهان به بصورت یکسان وهم زمان صورت نپذیرفته بلکه به طرزناهمگون در طی دوره های مختلف بشری حالت جهشی را داشته است. بدین لحاظ تمدن های قدیم بشری معرف سیر وتکامل جوامع بشری بوده وازهمدیگرمتمایزاند. چنانچه بین النهرین یکی از قدیمترین کانون های تمدن بشری بوده و تمدن های مختلف سومر، کلده، اشور و بابل را بخود گنجانیده بود. بدین ترتیب بین النهرین اولین مرکز کانون تمدن بشری بوده و تاریخ آن به  5000 سال قبل از میلاد میرسد این تمدن درانکشاف علوم ریاضی ، طب ، و نجوم سهم ارزنده را اداکرده است.

دومین کانون تمدن بشری مصر قدیم است که تاریخ آن از 3000 تا 2000 سال قبل از میلاد میرسد بعد از بین النهرین مصر قدیم دومین نقطه ایست که علوم قدیم طب ، نجوم و فلسفه به عرضه داشته است.

سومین کانون تمدن بشری ساحل شرقی بحیره مدیترانه یعنی تمدن فنیقی است که در انکشاف صنایع کشتی سازی و بحر پیمای و تجارت از سایر متمدن های بشری سبقت میجست این تمدن با همسایه خویش اسرائیل نیز در تماس بوده لذا در انکشاف و انتشار ادیان قدیم نیز رول داشته است تاریخ این تمدن بین سالهای 3000 تا 2000 قبل از میلاد است.

چهار مین کانون تمدن عبارت از کشور چین است که تاریخ آن به 3000 قبل از میلاد میرسد این تمدن صنعت باروت سازی وکاغذ سازی را به جهانیان معرفی کرد و این تمدن درانکشاف علوم نجوم و فلسفه نیز سهم ارزنده داشته است .

کانون بنجم تمدن بشری را سرزمین آریانا تشکیل میدهد که بین سالهای 2000 تا 1000 قبل از میلاد میباشد که در انکشاف زراعت و مالداری در آسیای مرکزی پیش قدم بوده و شهرهای آباد ومعموری داشت.

ششمین کانون تمدن بشری کشور هند قدیم است که  از 2000 تا 1500 سال قبل از میلاد باشکوه ترین تمدن قدیمه هراپه و موهنجودارو را حایز بوده و در شقوق مختلف صنایع دستی انکشاف نموده بود.

هفتمین کانون تمدن بشری سرزمین یونان وروم قدیم است که از 1000 سال قبل از میلاد به بعد معرف عالی ترین نوع تمدن بشری بوده و بنیاد علوم ریاضی ، طب  ، و نجوم کلاسیک را گذاشته است.

طوریکه تذکر یافت سرزمین آریانا در آسیای مرکزی بین سالهای 3000 تا 2000 قبل از میلاد واجد عالیترین نوع تمدن بوده و مردمان آن زراعت و مالداری را به پیمانه وسعی انکشاف بخشیده بودند. صورت عالیترین تمدن که به آسیای مرکزی منتهی می شد از مزارع سر سبز و چراگاه های وسیع برخوردار بوده لذا در انکشاف تمدن زراعتی و مالداری تاریخ مشترکی را با مردمان آسیای مرکزی تشکیل میداد این سرزمین از 2000 سال قبل از میلاد برای بشر مسکون بوده و بشر ابتدائی به حالت نیمه برهنه و نیمه وحشی با اشتغال داشتن هب شکار ماهی گیری و جمع آوری حبوبات و میوه جات از جنگل معیشت می نمودند.

شواهد از طرز زندگی این مردمان از 2000 سال قبل از میلاد به بعد تار آغاز دوره سنگ جدید بطور دقیق در دست نیست جز آنکه آثار مشکوفه از غار قره کمر که آنها تو ته های از سنگ چقمق که به قسم اسلحه استعمال می شده است حالا استخوانی نوک تیز چیزی دیگری در دست نیست.

همین کانون تمدن آریانا قدیم و افغانستان امروز به حوزه ای چون هرات ، هلمند ، کابل ، بامیان و حوزه شمال این سرزمین تقسیم شده است که من در مورد حوزه هرات این معلومات را جمع آور ی کرده ام که  نخست معرفی هرات.

 

هرات

هِرات پس از کابل  و قندهار سومین شهر پرجمعیت افغانستان و مرکز دومین ولایت بزرگ افغانستان است. ولایت هرات قطب صنعتی این کشور و مهمترین کانون فرهنگی و تاریخی افغانستان بشمار می‌آید. رودخانه معروف هریرود از کنار این شهر می‌گذرد. هرات با جمعیت ۳۴۹٫۰۰۰ نفر (برآورد رسمی سال ۲۰۰۶)، سومین شهر پر جمعیت افغانستان است. و همراه با کابل ، قندهار و مزار شریف  یکی از چهار شهر بزرگ افغانستان به شمار می‌آید. باشندگان اصلی هرات به زبان فارسی  با لهجه هراتی سخن می‌گویند.

هرات را در گفتارهای ادبی و رسمی هرات باستان می‌گویند. این شهر از بابت منارها  و معماری‌های عالی و مجلل خود شهرت دارد و در گذشته و حال ، هرات یکی از مراکز عمدهٔ آموزش شمرده شده‌است.این شهر در سال ۲۰۰۹ پس از بررسی شهرهای مختلف جهان توسط سازمان یونسکو شامل برنامه هزار شهر و هزار زندگی این سازمان گردید.

ولایت هرات در شمال با ولایت بادغیس وکشور ترکمنستان ، در شرق با ولایت غور ، در جنوب با ولایت فراه و در غرب باکشور ایران هم سرحد است. مساحت ولایت هرات 41500 کیلو متر مربع بوده ور کز شهر هرات 1027 کیلومتر از کابل فاصله دارد.  ولایت هرات به شمول شهر هرات پای تخت این ولایت دارای 16 ولسوالی است که ولسوالی های آن عبارت اند از: شیندند ، ادرسکن ، فرسی ، غوریان ، گذره ، پشتون زرغون ، اوبی ، چشت شریف ، زنده جان ، هرات ، انجیل ، کرخ ، کهسان ، کشک کهنه ، کشک و گلران میباشد که هر کدام در نام گزاری خود داری فلسفه خاص میباشد.

هرات که در غر ب افغانستان فعلی موقعت دارد حیات شهرنشینی در این شهر تقریبا با حیات شهر نشینی بین النهرین  ، مصر ، هند و چین همزمان می باشد. هنگا میکه مها جرت آریاییان به این سرزمین آغاز شد د نقاط مساعد این خطه اساس دهات ، قریه ها و قصبات گذاشته شد.

هرات اسم است باستانی و به شکل اریه و محتملا اریانه در اوستا از آن نام بر ده شده است و در کتبه داریوش به صورت هریوه آمده است، این نامها به مرور زمان شکل هری ، هریوا و هرات را به خود گرفته است.

هرات توسط اسکندر مقدونی پس از مقاومت های قهرمانانه ساتی برزن  در سال 327 قبل از میلاد تسخیر گرد ید. اسکندر در این شهر اسکندریه یی به نام اریانه اعمار کرد و این شهر به نام (ار تاکان) یا (ارتاکانا) و یا (اتاکوانا) یاد کرده است که به معنی شهر شاهی است.

ابن حوقل در مورد این شهر گفته است که هرات شهری است دارای حصار استوار و مسجد جامع دارلاماره  آن در خارج حصن در جایی به نام خراسان آباد قرار دارد و شهرچهاردروازه دارد: دروازه سرای در شمال به جانب بلخ ، دروازه زیاد در غرب به جانب نیشاپور ، دروازه فیروز آباد در جنوب به جانب سیستان و دروازه خشک در شرق به جانب غور میباشد.

یاقوت حموی نوشته است که د خراسان شهر بزرگتر ، نیکوتر ، با رونق تر و پرجمیعت تر از هرات دیده نشده است. همچنان لسترنج در کتاب سرزمینهای خلافت شرقی در باره هرات می گو ید که شهر هرات در زمان حکمرانی ملکان غور دارای دواز ده هزار دکان ، حمام و کار وان سرای ، سه صدو پنجاو نه مد رسه، خانقا وآتشخانه ها ، چهار صدو  چهل و چهار هزار خانه مردم نشین بود .

در هرات سلطان غیا ث الدین ابوالفتح محمد بن سیف الدین سام غوری (558-598) مسجد جامع معروف را اجاد کرده است. هرات در منابع چینی به شکل هلی ویا هولو آمده و گفته شده است که بنای خانه های هرات از سنگ است و خیلی عالی می باشد. مردم این شهر زندگانی خیلی عالی دارند ، در وازه ها و کلکین های عمارات خیلی جالب است و به طلا و سنگ های قیمتی مرصع شده است.

این شهر زیبا ، تاریخی و با عظمت با حمله چنگیز در سال 618 هجری یا 1214 میلادی و به وسیله تیمور لنگ در سال 783 هجری یا 1318 میلادی تخریب گرد ید.

قسمیکه یاد آور شدیم هرات یکی از قدیم ترین شهر های کشور حتی منطقه به حساب میرود و از دیر زمان به این طرف مرکز تمدن خراسان کهن و مشرق زمین است وبعداز ام البلاد بلخ جایگاه روشن در تاریخ کشور و منطقه آسیا دارد. که برای قدامت تاریخی این شهر همین بس است که یاد آور شدیم اسکندر مقدونی آنرا تجدیر بنا کرده است ودر عهد اوستا این شهر آبادان بوده است.

شهر باستانی هرات که بیش از همه در عهد تیموریان هرات که مرکز حکومت داری آنها بود مورد توجه قرار گرفته است. تیموریان مردم بافرهنگ و خواهان تمدن و پیشرفت جامعه بودند و آثار باقی مانده درکشور خصوصا هرات را از این دوره بعده به معرفی میگریم.

بنای شهر جدید هرات درزمان امان الله خان در حدود سال 1925 میلادی آغاز شده که این شهر در شمال قدیم بنا شده است. وجود معادن مهیم از جمله یورانیم و نفت در این ولایت میتوان آینده این ولایت را به سوی صنعتی شدن سوق دهد.

اقتصاد ولایت هرات به زراعت و مالداری متکی بوده وعده کسیر از این طریق امرار معاش میکنند. از محصولات عمده آن برینج ، جو و جواری میتوان نام برد. از نباتات صنعتی دراین ولایت یکی هم پنبه است که کشت و زراعت آن دراین اواخر توسعه یافته است. تربیه کرم پیله و تولید ابریشم به مقایسه تمام ولایت افغانستان دراین ولایت بیشتر است.

مالداری و تولید مواشی نیز از فعالیت ها عمده اقتصادی دراین ولایت است. ولایت هرات از نظر صنایع دستی اهمیت خاصی داشته یک قسمت زیادی تولیدات به دیگرولایات حتی به خارج از کشور صادر میگردد.

فلسفه نام گذاری هرات

بیشتر تاریخ ‌شناسان ریشهٔ نام هرات را برگرفته از «هَرَیو» که به معنی «پُرشتاب» است می‌دانند. نام سرزمین باستانی هریوا و پایتخت آن از نام رودخانه هریرود که در آن جاری است گرفته شده‌است.

 «هَرَیو-» را با «سَرَیو-» (Saráyu-) در زبان هندی کهن سانسکریت که نام رودخانه‌ای بوده‌است همانند می‌دانند. برگرفتن نام سرزمین‌ها و شهر اصلی آنها از نام رودخانه در سرزمین‌های باستانی شرقی فلات ایران  معمول بوده‌است. مثال دیگر نام اوستایی «باخدی-» (Bâkhdi) و پارسی باستانی «باختریش-» (Bāxtriš) یا بلخ امروزی که از نام رودخانهٔ بلخاب (به یونای: باختروس) گرفته شده‌است و همچنین نام اوستایی «هرخوائیتی-»، پارسی باستانی «هَرَهُوَتی-» و سانسکریت «سَرَسوَتی-» (Sárasvatī-) که از نام رودخانهٔ ارغنداب گرفته شده است.

اما با بعضی از رویات دیگر فلسفه نامگذاری هرات طور دیگری است. با تاریخ مها جرت آریا ییان از شمال به جنوب رود خانه آمو یکی است یعنی سابغه 5000 ساله دار. آریاییان آنگاه که در نواحی هندو کوه فرود آمدند و ساحه های بلهیکا (بلخ) ، اریه (هرات) و در نگیان (سیستان) را شغال کردند مسکن خود را آریانا گفتند به مرور زمان بعد ها ساحات شمال هرات نام بلخ و باختر راگرفت وناحیه دریاچه های جنوب ه وادی هیرمند به درنگیانا موسوم شد.

 یگا نه منطقه که نام ٱریا یی ها را در خود حفظ کرده وآن را تا امروز انتقال داده است هرات میباشد یعنی هرات از کلمه آریک ، آریه ، آریا ماخذ بوده وبه همان معنی هرات است. چنانچکه در اوستا به شکل آریه واریانه در کتبه داریوش به گونه هریوه وهریوا ودر آثار مورخان غرب وعرب به صورتهای هری، هریوه، هراﺓ وهرات به کار برده شده است.

قسمیکه قبلا یاد آور شدیم روایاتی زیادی در وجه تسمیه هرات ذکر شده است که متند به نظر نمی رسند از جمله آنکه :

شهر هرات را در عهد نمرود بن کنعان ساخته اند وآن نام ملکی بوده از ملوک خراسان.

دختر ضحاک به اسم هرات بعد از توفان نوح دو قلعه یکی در اویه ودیگری در محل هرات کنونی بنا کرده واسم هرات از وی گرفته شده است. به همین ترتیب در مورد وجه تسمیه هرات بیش از صد رویت است که این خود دال بر قدامت واهمیت این شهر تاریخی است.

 

نگاه مختصری بر اهمیت تاریخی وفرهنگی هرات

شهر شهیر هرات از حیث عمران، قدامت ، عظمت وشان یکی از شهرهای معموری و تاریخی افغانستان است وچنانکه تاریخ ثابت میکند از زمان های قدیم در آب و هوای این خطه پادشاهان مقتدر، دانشمند آن معروف، علمای محقق و ادبان موشکافی تربیه شده اند.

هرات از لحاظ محسنات و مزایای طبیعی صنایع وافتصادیات دارای شهرت و اقتدار بزرگی بوده و همواره معاد و مرجع امور عامه بوده است.

اگر خرابه های این شهر تاریخی را که دست قدرت از آن جز آثاری باقی نگذاشته به نظر تعمق ملاحظه کنیم، اگرتوده خاک را به آله علم و تاریخ بشگافیم معلوم خواهد شد که یک وقتی پیر امروزه هرات جوان بوده، زندگانی ساده داشته، برق علم و معرفت سرتاسر آن را به نور روشن وتابناکی مشعشع نموده وهرات دارای مدنیت وترقیات بزرگی بوده است.

به همین ترتیب اولاده تیمور که با هموطنان علم دوست وفرهنگ پرور ماجبرا مجبور به معاشرت گردیدند برخلاف تیموربه اشخاص متمدن وفرهنگ دوست مبدل گردیده که نه تنها خرابی های دوران تیمور را آباد کردند بلکه اساس مدنیت راگذاشتند که در آن عصر بی نظیر بود. در دوران سلاطین تیموری عمارت باشکوه ، قصرها ، مدرسه ها ، پل ها ، کاروان سراها و منار های یاد گاری ساخته شد. هنر نقاشی ، صنعت کاشی کاری وخطاطی به اوج تعالی وترقی رسید. مادر این جا مشت نمونه خروار مثال های از مدنیت تیموری را ذکر می کنیم.

 

مسجد جامع هرات

یکی از بناهای مقدس داخله شهر، مسجد جامع مقدس است که آن را غیا ث الدین ابو الفتح بن سام که از سلسله امرا غور است بنا نموده است و سبب بنای این مسجد بزرگ حضرت فخر رازی رحمت الله علیه بوده و سلطان غیاث الدین برای آن جناب بنا  کرده و می گویند که در از منه قبل از بعثت با سعادت پیا مبر اسلام هم این معبدی بود که پیر وان مذهب غیر اسلامی در آن به عبادت می پر داخت.

مسجد جامع شریف هرات در قسمت شمال شرق شهر موقعت دارد. تمام عمارت آن از خشت پخته وچونه به شکل باشکوهی اعمار گردیده. چهار ایوان بزرگ ، پنج دروازه و 460 گنبد ویک دربند مدرسه دارد. معلوم است که درزمانه های سابق اکثر حصصآن کاشی کاری بوده ودر آن به اقسام خطوط سبعه ، الواح مقدس از قبیل آیات الهی واحادث حضرت محمد (ص) نوشته شده که اکنون در بعضی حصص آثار آن باقی مانده است. و معلوم میشود یکی از صنایع نفیسه ویادگار های قیمت داراست که شاهکار دست هنرمندان و معماران اسلامی بشمار می رود.

مسجد شریف باگذشته روزگار و حوادث گوناگون رو به انهدام گذاشته بود. لذا در عصر میرزا شاهرخ مورد توجه جدی قرارگرفت. چنانچه کتبه که تااکنونبه خط ثلث در رواق غربی مسجد دیده می شود نام شاهرخ بهادر در آن مرقوم است. از این معلوم میشود که در ترمیم و نقش ونگار رواق هاوتزئین دیوار ها و شبستان های آن شاهرخ میرزا سهم زیادی داشته است.

در عصر سلطان حسین بایقرا و وزیر او امیر علی شیر نوا یی تیز این مسجد مجددا ترمیم و بازسازی گردیده است. این مسجد که به مرور زمان رو به ویرانی گذشته بود در عصر سلطان میرزا حسین بایقرا به امر علیشیرنوایی تجدد بناوترمیم گردید.

امیر علیشیرنوایی در تجدد بنای مسجد جامع خود شهم میگرفت و معماران ، استادان و سایر هنر مندان راکه در آن جا می بودند جامه های گرانمایه پوشانیده و مورد نوازش قرار میداد.

کار ترمیم این مسجد شش ماه را دربرگرفت. کاشی تراشان ، نقاشان و استادان سنگتراش به جد و جهد هرچه تمامتر رو به تذهیب وتزئین آن مسجد آوردند ودر مدت کمترازیکسال با نهایت پاکی وآراستگی آنرا تذهیب کردند. شمس الدین سنگ تراش منبرآن را ازسنگ مرمر ساخت. ودراثرتوجه وموظبت جدی امیر علی شیر نوای کار ترمیم مسجد در سال 905 هجری قمری به پایه اکمال رسد.

صحن مسجد جامع شریف به صورت یک محوطه مستطیل ساخته شده که چهار اطراف آن را بنای مسجد مبارک احاطه کرده است. چهار ایوان بزرگ به چهار سمت در حصه وسطی نهاده شده وهرکدام از حیث رفعت وبزرگی خود شکوه این بنای معظم را دو برابر ساخته است. صحن مسجد جامع 4920 متر مربع ودر وسط آن حوض کلان وپخته قراردارد. دریک گوشه چاهی حفر گردیده که آب وافر وخوشگواری دارد و اهالی اطراف آن از آنجا می برند.

در پهلوی مسجد یک مدرسه بزرگ هم تاسیس شده که در آن طلاب به تحصیل علوم دینی وعرابیه اشتغال دارند. درطرف شمال مسجد شریف مدفن سلطان غیاث الدین غوری است که دارای گنبدی بلند وبزرگی بوده واکنون از آن جزچهار دیواروبعضی آثار نوشته های قدیمی چیزدیگرباقی نمانده است. قیر از قبر سلطان غیاث الدین قبر های دیگری از اولاده اوهم درآن جابوده وملک معزالدین حسین کرت نیز دراین محل به خاک سپرده شده اند.

یک چله خانه هم درمسجد مبارک موجود است که می گویند جضرت خواجه عبیدالله احرار وبسیار دیگرمشایخ کبار درآن جا به اطاعت حضرت خداوند غفارپرداخته اند. در این مسجد جانب اندرون حویلی بررواق بعضی ازدروازه ه فرامین واحکام شاهان قدیم که در باقی است. همچناندرایوان غربی مسجد دیگ فلزی کلان که روی پایه هاگذاشته شده قطرآن 5‚1 متر وعمق آن دومتر می شود موجود است.  این دیگ درزمان محمد بن محمد کرت ساخته شده است. تاریخ که درحوالی بیرونی دیگ نقش شده عبارت است از سال هقتصدو هفتادو شش هجرت.

 

مینارهای مصلی

مینار های مصلی شامل هفت مینار بزرگ وبلند هستند که در نزدیکی مد رسه گور شاد قرار دارند. دومینار به مصلی معروف تعلق داشته که گوهر شاد آن را ساخته وچهار مینار به بقره سلطان حسین بایقرا متعلق است که بعر او ساخته شده اند. با تاسف دومینار مصلی درسال 1885 قصدا تخریب گردید زیرادرآن هنگام موجودیت آن منار ها باعث مزاحمت توپچی در محاربه میگردید. اکنون صرف پنج منار باقی مانده است که آنهم در اثر جنگ های دو دهه اخیرشدیداآسیب دیده وکاشی کاری های آن باگذشت هر روز تخریب میشود.

کاشی کاریهای دندانه دار آبی رنگ مقبره گوهر شاد نیز آسیب های فراوانی دیده است اما تزئینات داخلی گنبدتا اندازه حفظ گردیده است.

 

گازر گاه و آبدات تاریخی آن

در دامنه کوه که در شمال شهر هرات واقع است این جا را اهل تاریخ به نامهای مختلف یاد میکنند. مولانا عبدالرحمن جامی این جا را گازرگاه خوانده که گازر جامه شو را گویند. در این جاهم جامه که به لوث معصیت سیاه میشود به آب زلال رحمت خداوند ی سفید می شود.

اما صاحب بسان السیاحه این محل را کارزارگاه می نویسد و می گوید ک در کارزاری در سنه 150 هجری اهل اسلام هرات با خوارج در این جا جهاد کرده و شهدای مسلمانان را در نقطه ک هفت چاه می گویند دفن کرده اند، از ین جهت این جا را کارزارگاه می گویند.

گازرگاه عمارت دلپذیروآب و هوای خوشی دارد. عمارتی که امرای تیموریه اعمار کرده اند تا هنوز باقی است. گذشته از آن محوطه زیارت که به شکل مدرسه بنا شده بود در عصر تیموریان آبدات نفیس دیگری نیز در حواشی آن بناگردید:

1.      عمارت مرقد خواجه عبدالله انصاری با مدرسه وملحقات آن.

2.      عمارت زیبای نمک دان.

3.      خانه زرنگار.

4.      حوض مشهور زمزم.

در رواق ورودی زیارت خواجه عبدالله انصاری می مبارک حضرت محمد (ص) قرار دارد. سنگ مشهور هفت قلم دراتاق شمال زیارت قراردارد. ساختمانهای سمت شمال وجنوب زیارت ظاهرا یک منزله به نظر میرسد اما اصلا دومنزله میباشد.

در گوشه جنوب غرب مقبره پیر هرات آبده باشکوه بنام خانه زرنگار وجود دارد. سقف این آبده بابهترین وزیبا ترین طرح دوره تیموریان با رنگ های طلایی ولاجوردی ماهرانه نقاشی شده است. درمحوطه زیارت خواجه عبدالله انصاری قبر های پنج شهزاده تیموری واقع اند که سنگ های مزاری این شهزاده ها ازلحاظ هنرخطاطی دارای ارزش تاریخی می باشد.

 

 

مدرسه گوهرشادبیگم

مدرسه گو هر شاد بیگم عمارت است در زمان عمارت خودش به اسم وی مسمی گردیده بود. این مدرسه بعدا درمیان مردم به مدرسه مهد علیا و بیت المغفره وگنبد سبز شهرت یافت.

گوهرشاد برای اعمار این مدرسه معماران، حجاران ، کاشی کاران، خطاطان و نقاشان را از نوحی مختلف طلبیده و از مال خود مبلغی را صرف این مدرسه نمود. بنای این مدرسه به کمال زیبای انجام یافت.

مدرسه گوهر شاد یکی از بناهای مجلل عصر تیموریان هرات محسوب میشود و نماینده ذوق و صنعت هنرمندان دوره تیموریان از لحاظ بنای ، کاشی کاری ، نقاشی ، کتیبه نویسی ومیناتوری بوده است. آغاز تعمیر مدرسه گوهر شاد در سال 820 هجری و تاریخ اتمام آن 841 هجری بوده است.

با تاسف کاشی کاری های آبی رنگ دندانه دار مقبره گوهر شاد آسیب فراوان دیده است اما تزئینات داخلی آن از آسیب زمان در امان ماند ه است.

سرچشمه ها

1.      دولت آبادی ، بصیراحمد ، 1382 ، شناس نامه افغانستان.

2.      جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان ، 1364 ، اتلس محلات افغانستان  ، ولایت هرات.

3.      یمین ، دوکتور محمد حسین ، 1388 ، افغانستان تاریخی ، انتشارات سعید.

4.      لیوال ، شکیبا ، باستان شناسی افغانستان ، لکچرنوت درسی دیپارتمیت تاریخ دانشگاه تعلیم وتربیه کابل .

5.      سلیمی، سید احمد ، تاریخ قدیم افغانستان ،لکچر نوت درسی دیپارتمینت تاریخ دانشگاه تعلیم وتربیه کابل.


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد