ر ا ه ســــبز

در گستره تاریخ ، اجتماع ، فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و تکنالوژی

ر ا ه ســــبز

در گستره تاریخ ، اجتماع ، فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و تکنالوژی

در امتداد تنهای ...



هنوز منتظرم ...

 

تو آوا های درد آلودم را نشنیدی

گفتم  بمان! نماندی !

رفتی ...

تومرا در تنگنای تنهای هایم

با دل ورشکسته

با دیده های خونین

رها کردی و رفتی ...

اما چرا؟

به خودم دروغ میگویم

میدانم که دیگر برنمی گردی

میدانم که چشمم به راه آمدنت خواهد خشکید

میدانم که در تابوت همین تنهای ها خواهم خوابید

میدانم که نبودنت به پرتگاه نابودی هدایتم میکند

اما چرا؟

به خودم دروغ میگویم

و ...

هنوز منتظرم ...

سکوت...


باز تنهای 

باز سکوت

باز اشک

باز یاد تو در خاطر غمدیده ام

باز نام تو ورد زبان خاموشم

باز کلام تو نوازش گر رویای پردردم

وباز ...

چه میخواهی از من؟

رهایم کن

مرا بگذار

          برو ، برو ، برو ...

ای آرزوی محال

ای خیال دروغین

بروکه میمیرم

ز یاد نگاه فتنه انگیزت

  مرابگذار

      رهایم کن

         برو ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد