ر ا ه ســــبز

در گستره تاریخ ، اجتماع ، فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و تکنالوژی

ر ا ه ســــبز

در گستره تاریخ ، اجتماع ، فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و تکنالوژی

خاستگاه زبان پارسی دری ( بخش دوم و پایانی)

 

دیدگاه پروفیسور دکتر محمد حسین یمین در ارتباط به خاستگاه و منشای زبان پارسی دری استاد پس از بررسی و تحلیل مرحله کهن و میانه زبان‌های آریانی در کتاب «تاریخچه زبان پارسی دری»، به خاستگاه و منشای تحول زبان پارسی دری، می‌پردازد. 

درباره، مستند و مستدل از زبان پارسی دری، شناخت علمی ارایه می‌کند. ایشان از نخستین کسانی است که شناخت زبان پارسی دری را بر مبنای واقعیت عناصر زبانی و تاریخی، تدوین کرده است. بنابراین، بایست این حق تقدم برای تحقیقات استاد، در پژوهش‌های بعدی زبان پارسی دری در نظر گرفته شود.

طوری که اشاره شد، استاد زبان اوستایی را مبنای تحول بعدی زبان‌های آریانی می‌داند و زبان پارتی را در مرحله بعدی، جانشین عمده زبان اوستایی می‌داند. خاستگاه و موقعیت هر دو زبان را در شرق آریانا تثبیت می‌کند.

زبان پارسی دری را در تداوم زبان اوستا و زبان پارتی، قرار می‌دهد که پس از تحول زبان پارتی در شرق، مرحله پیدایش و رواجش را سپری کرده و بعد به طرف غرب (ایران امروز) گسترش یافته و لهجه پهلوی ساسانی به میان می‌آید.

نظر استاد به طور مشخص در باره پیدایش، خاستگاه و گسترش زبان پارسی دری در کتاب «تاریخچه زبان پارسی دری» چنین است:

استاد در این کتاب، «زبان پارسی دری دنباله زبان پارتی (پهلوی اشکانی)» را عنوان قرار می‌دهد و در ادامه با استناد به واقعیت‌های تاریخی و دریافت‌های پژوهشی، و نقد آرایی برخی‌ها، این گونه نتیجه ارایه می‌دارد: «زبان پارسی دری دنباله‌ پهلوی اشکانی در ناحیه بلخ خراسان است نه مولود پهلوی ساسانی در فارس.

لازار هم نظر مقرون به قول ابن مقفع دارد که گفته است، از تمام لهجه‌های متداول در خراسان، لهجه بلخی از همه نزدیک‌تر به فارسی است. این نظر و گفته ابن مقفع می‌نمایاند که زبان مردم بلخ عین پارسی دری است،

البته واقعیت چنین است که زبان بلخی زبان مردم بلخ گفته شده به زبان باختری هم موسوم گردیده است. هم‌چنان این زبان را بعدها در دوره امپراتوری کوشانی ها زبان کوشانی هم نامیده اند، یقیناً همین زبان است که ادامه زبان پارتی(پهلویاشکانی) و مرحله متحول آن در وادی خراسان و باختر بوده و مادر زبان پارسی دری می‌باشد» (یمین، م، 1386، 76).

استاد از یک میان‌مرحله بین زبان پارتی (پهلوی اشکانی) و پارسی دری سخن می‌گوید که زبان بلخی دوره کوشانیان است. این دوره، مرحله‌یی است که زبان پارتی در بلخ، مرحله تحولش را به پارسی دری سپری می‌کند:

«بر علاوه ارتباط زبان عصر کوشانی با پارتی از نظر مبدا و منشای خروج روابطی میان کوشانیان و پارتیان دیده می‌شود، چنانچه گفته شد که پارت‌ها از پرثوه یا پارتیه از ناحیه کوشان آن برخاسته اند. کوشانیان در عصری، در باختر و نواحی آن مسلط شده اند.

که پارت‌ها یا اشکانیان قبلاً پس از تسلط بر باختر و وادی خراسان و رسمیت دادن زبان پارتی، مرکز سلطنت خود را از (نیسا) شمال غرب باختر در 171 قبل از میلاد، به طرف غرب به نواحی فارس انتقال دادند، بنابرآن در این هنگام ناحیه آریایی‌ها و باختریان تحت نفوذ کامل زبان پارتی (پهلوی اشکانی) یعنی شکل متحول زبان اوستایی قرار داشته است

و همین زبان است که موسوم به زبان بلخی و یا زبان باختری می‌باشد و بعضاً زبان رسمی کوشانی هم گفته شده و آن خود مادر زبان پارسی دری (پارتی دری) شناخته می‌شود، دقیق‌ترین گواه این موضوع کتیبه‌های است که از دوره کوشانیان به جا مانده است» (یمین، م، 1386، 77).

با استناد به عناصر واژه‌گانی زبانی این کتیبه‌ها: «کتیبه رباطک سمنگان، کتیبه سرخ کتل بغلان، کتیبه‌های هفتالی (کابل شاهان) روزگان» نتیجه می‌گیرد که موقعیت، منشا و منبع واژه‌گانی اصلی زبان پارسی دری، زبانی بوده که در باختر و نواحی آن وجود داشته، یعنی زبان پهلوی اشکانی که در دوره اشکانیان به کوشانی یا بلخی نیز معروف بوده است.

مقایسه‌های قابل توجهی را استاد از خصوصیت‌های زبانی و عناصر واژه‌گانی این کتیبه‌ها با خصوصیت‌های زبانی و عناصر واژه‌گانی زبان پارسی دری انجام داده و تحول این نمونه‌ها را در زبان پارسی دری به بررسی گرفته که در ارتباط به خاستگاه و منشای زبان پارسی دری خیلی مهم و با اهمیت است و دیدگاه استاد را به متون، مستند می‌کند.

از بررسی خصوصیت زبانی و عناصر واژه‌گانی این نتیجه به دست می‌آید که زبان این کتیبه‌ها مادر زبان پارسی دری است (یمین، م، 1386، 91).

فشرده سخن این که، استاد در این کتاب این دیدگاه را استوار کرده است که در مرحله کهن زبان‌های آریانی، زبان مبنا اوستاست، نه زبان نام‌نهاد فارسی باستان. در دوره میانه زبان‌های آریانی، زبان مبنا پارتی ست که نزدیک‌ترین شکل تحول یافته اوستایی است. در دوره نو زبان‌های آریانی، زبان مبنا پارسی دری است.

که نزدیک‌ترین شکل تحول یافته زبان پارتی است. زبان پارتی در دوره کوشانیان مرحله تحول را سپری کرده که شکل تحول‌یافته آن زبان پارسی دری است. این زبان‌ها خاستگاه شرقی دارند و به جغرافیای فارس (ایران امروز) ارتباط ندارند؛ پس از پیدایش و رواج در شرق به طرف غرب گسترش یافته‌اند.

نتیجه سخن را در باره زبان پارسی دری این گونه ارایه می‌کند: «اطلاق فارسی میانه به زبان پهلوی ساسانی، اصطلاح جدید و تا جایی نادرست، همین اصطلاح فارسی میانه است که باعث بروز دشواری‌هایی در ریشه‌یابی زبان پارسی دری گردیده است این اصطلاح توسط زالمان مستشرق معاصر در سال‌های اخیر اشتباهن وضع شده است.

از آن‌رو فارسی میانه گفتن و آن را حلقه اتصال میان پارسی دری نادرست است و در بخش‌های گذشته گفتیم، نه فرس باستان در عصر هخامنشی‌ها زبان رسمی و اداری و زبان بین اقوام بوده، نه از آن آثار مدون به جز کتیبه‌ها به جا مانده است. هم‌چنان نه میانِ به اصطلاح فرس باستان و فارسی میانه؟ تسلسل زمانی وجود داشته است.

بل‌که پس از سقوط هخامنشی ها که زبان رسمی و دولتی آن زبان آرامی بوده در حدود یک قرن با استقرار یونانیان زبان یونانی و مدت شش قرن با حکمروایی پارت‌های بلخی زبان پرثوی (پهلوی اشکانی) در فارس و باختر زبان رسمی و اداری بوده است؛ یعنی میان زبان هخامنشی‌ها و پهلوی ساسانی مدت بیشتر از هفت قرن بدون موجودیت توالی زمانی، منطقی و طبیعی فاصله وجود داشته است.

هم‌چنان که در بحبوحه قدرت اشکانیان بلخی زبان پارتی (پهلوی اشکانی) با اثرکنی بر لهجه‌های محلی در فارس لهجه‌یی را به وجود آورد که بعدن در عصر ساسانیان پهلوی ساسانی گفته شد. به همان‌‌گونه زبان پارسی، آنگاه در باختر و ماورای آمودریا با اثرپذیری از زبان‌های سغدی و تخاری لهجه‌یی را به میان آورد که به نام زبان باختری، بلخی و کوشانی یاد شده و آن خود مادر زبان دری می‌باشد. آثار مسلم زبان کوشانی یا بلخی عبارت است از کتیبه‌های سرخ کوتل بغلان، رباطک سمنگان و سنگ نبشته‌های روزگان. زبان این کتیبه‌ها که به نام‌های مختلف (باختری، بلخی و کوشانی) یاد شده است با ورد فرهنگ اسلامی و ترویج خط عربی پارسی دری نامیده شد.» (یمین، م، 1386، 88).

استاد از نخستین آثار مکتوب زبان پارسی دری نیز نمونه می‌آورد و با استناد به این نمونه‌ها، پیدایش، رواج و موقعیت جغرافیایی زبان پارسی دری را مشخص می‌سازد که باختر و خراسان خاستگاه زبان پارسی دری است و در آخر سده چهارم هجری و اوایل سده پنجم، از جغرافیای اصلی‌اش بلخ و باختر به شمال، شمال غرب و جنوب غرب آریانا، عراق عجم و فارس (ایران امروز)، آهسته آهسته گسترش می‌یابد(یمین، م، 1386، 188).

در باره نامگذاری زبان پارسی دری، استاد به این نظر است که این زبان نامش را از پارت گرفته است، نه از فارس یا پارس (ایران امروزی)؛ مبنای نام پارس نیز پارت است. بنابر این، نام این زبان منسوب به قوم پارت و جغرافیای پارت است که از پارتیه، پارثیه و پرثوی گرفته شده و تا این که به صورت پارسی و با ترویج الفبای  عربی به صورت فارسی درآمده است:

«پارته، پارتیه اصل نسبتی آن پرثوه و پرثوی بوده است. ناحیه‌یی در شمال غرب باختر محل ظهور پارت‌ها (اشکانیان)؛ معادل یونانی پرثوه واژه  پرثیا () می‌باشد.

صورت نسبتی پرثوه عبارت است از پرثوی که: در اثر ابدال صوت /ر/ به صوت /ل/ و ابدال صوت /ث، س/ به صوت /ه/ پرثوی شکل پهلوی را به خود گرفته است، البته ابدال /ر/ به /ل/، مثلاً: دیوار- دیوال، نیلوفر- نیلوفل و ابدال /ث، ص/ به /ه/، مثلا سند- هند، سراسویتی- هراهویتی (ارغنداب) در زبان‌های ایریانی یک حادثه عادی و طبیعی بوده است.» (یمین، م، 1383، 122).

استاد نام اصلی این زبان را «پارسی» می‌داند و نام‌گذاری آن را به «پارت» نسبت می‌دهد. واژه‌ی «دری» را صفتی برای نام این زبان (پارسی) می‌داند. از نظر ایشان بهتر است که نام این زبان را «پارسی دری» بگوییم. این که به این زبان در ایران «فارسی»، در تاجکستان «فارسی تاجیکی» یا تنها «تاجیکی» و در افغانستان «پارسی دری» یا تنها «دری» می‌گویند، فقط به لحاظ حدود و ثغور سیاسی در عصر حاضر است، در حقیقت این نام‌ها به یک زبان (پارسی دری) و به سه لهجه بزرگ (گویش) این زبان در سه کشور (ایران، افغانستان و تاجیکستان)، اطلاق می‌شود (یمین، م، 1386، 121).

چکیده استاد حسین یمین در کتاب «تاریخچه زبان پارسی دری»، دیدگاهش را درباره خاستگاه و تحول زبان پارسی دری، به شواهد تاریخی، کتیبه‌یی، متنی و زبانی مستند کرده است.

با ارایه شواهد و مدارک مستند، واضح و مشخص ساخته که تقسیم بندی تحول زبان پارسی دری به «فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی نو» اشتباه است. بنابر این، این اشتباه را به طور افقی این گونه می‌توان تصحیح کرد: «زبان اوستا، زبان پارتی (پهلوی اشکانی)، زبان کوشانی یا بلخی و زبان پارسی دری.»

در تدوین و ارایه این دیدگاه به عنوان یک شناخت علمی از زبان پارسی دری، دکتر محمد حسین یمین، حق تقدم دارد.

اگرچه به طور پراگنده، به این اشتباه‌ها در شناخت خاستگاه و تحول زبان پارسی دری، زبان شناسان اشاره‌هایی داشته اند؛ اما این اشاره‌ها به طور پراگنده مطرح شده بودند. یک دیدگاه علمی، مستلزم تدوین و دسته‌بندی و نظم دادن به دریافت و آراهاست. دکتر حسین یمین، آراها و دریافت‌های پراگنده را با تجارب و دریافت‌های خویش دسته‌بندی و تدوین کرده و به عنوان یک دیدگاه علمی ارایه داده است.

تدوین دیدگاه تازه در برابر دیدگاه پرداخته شده موجود، جسارت، دانش، اطلاعات، معلومات، منطق و پژوهش می‌خواهد. طوری که می‌دانیم در ارتباط به تاریخ تحول و منشای زبان پارسی دری و نام‌گذاری آن (فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی نو)، سال‌هاست که کتاب و مقاله نوشته می‌شود.

و هم‌اکنون در ایران از این شناخت و نام‌گذاری حمایت شده و به عنوان یک دیدگاه رسمی- علمی، در دانشگاه‌های ایران درس داده می شود.

استاد حسین یمین با تحقیق در آرای دانشمندان و با استناد به شواهد زبانی، کتیبه‌یی و متنی زبان اوستایی، پارتی (پهلوی اشکانی) و پارسی دری، شناخت واقعی و علمی را از دوره کهن، میانه و نو زبان‌های آریانی، به ویژه پارسی دری، در یک دیدگاه جمع و جور شده و مدون ارایه کرده است.

این مقاله قصد وضاحت بخشیدن دیدگاه استاد را ندارد. زیرا کتاب «تاریخچه زبان پارسی دری» در یک زبان و بیان واضح، مستدل و مستند تدوین شده است. بنابراین، منظور این نوشته، تداوم دیدگاه استاد و در ضمن ارایه سندی است برای این که استاد، نخستین پژوهشگری است که دیدگاه واقع‌بینانه و علمی را برخلاف دیدگاه مطرح و فکری( ایدیولوژیک) در باره زبان پارسی دری تدوین نموده است.

کتابنامه:

1 – آشوری، داریوش؛ زبان باز (پژوهشی در باره‌ی زبان و مدرنیت)، چاپ اول، نشر مرکز؛ تهران.

2 – ابوالقاسم، محسن؛ تاریخ زبان فارسی؛ چاپ پنجم، انتشارات سمت؛ تهران.

3 – اشمیت، رودیگر؛ زبان‌های ایرانی باستان و ایرانی میان، ج 1؛ ترجمه: زیر نظر حسن رضایی باغ بیدی؛ چاپ اول، انتشارات ققنوس؛ تهران.

4 - خانلری، پرویز ناتل؛ دستور تاریخی زبان فارسی؛ چاپ دوم، انتشارات طوس؛ تهران.  

5 – فرشید ورد، خسرو؛ دستور مختصر تاریخی زبان فارسی؛ چاپ اول، انتشارات زوار؛ تهران.  

6 – یمین، محمد حسین؛ تاریخچة زبان پارسی دری؛ چاپ دوم، مطبعه و انتشارات میوند؛ کابل.  

دکتر محمد حسین " یمین" استاد دانشگاه کابل  

برگرفته شده: روزنامه ماندگار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد